دنیای جوان هیجان انگیز است و خطرآفرین
منبع:psych.ac.uk

1 -غمگین بودن، احساس بیماری یا فقدان اعتماد به نفس باعث می شود جوانان احساس آسیب پذیری داشته باشند اما به جای اینكه تشویش خود را ظاهر كنند رفتار عبوسانه ای از خود بروز می دهند.
۲ -والدین اغلب فكر می كنند هر گونه كنترل یا تاثیری را بر فرزند خود از دست داده اند. جوانان می خواهند پدر و مادرشان مقررات و محدودیت های یكسان و یكنواختی داشته باشند اما در عین حال به شدت از محدود شدن آزادی و تصمیم گیری برای خودشان می رنجند.دوره جوانی ممكن است دوره هجمه های عاطفی از هر نظر باشد. ممكن است شكاف عمیقی بین جوانان و والدین شان در این دوران شكل بگیرد. چرا جوانی این همه سختی دارد چون این سن زمان رشد سریع جسمی و تغییرات عاطفی عمیق است. این تحولات هیجان بر انگیز هستند اما از طرف دیگر هم برای جوان و هم برای والدینش گمراه كننده و دردسرساز است. این مقاله بیشتر برای والدینی كه فرزند جوان دارند نوشته شده اما شاید برای پدربزرگ ها و مادربزرگ ها هم كارساز باشد. شاید خود جوانان هم از آن چیزهایی یاد بگیرند. این مقاله اطلاعاتی راجع به فرآیند جوانی، آشوبی كه ممكن است به پا كند، بعضی مشكلاتی كه به وجود می آید و راه هایی برای مدیریت آنها به دست می دهد.

تغییرات جسمی

فرآیند تغییرات سریع جسمی در جوانان بلوغ نامیده می شوند. این تغییرات برای دختران از حدود ۱۱سالگی و برای پسران حدود ۱۳ سالگی به تدریج آغاز می شود. سن شروع بلوغ به علت تغذیه بهتر در بسیاری كشورها كاهش یافته است. بنابراین ممكن است بلوغ فرزندان این دوره از پدر و مادرشان زودتر اتفاق بیفتد. تغییرات هورمونی كه باعث بلوغ می شوند در واقع از چند سال پیشتر آغاز می شوند و ممكن است دوره های دمدمی مزاجی و بی حوصلگی ایجاد كنند. این تغییرات در دختران زودتر شروع می شود و در سه چهار سال اول سریع تر است. بعد از آن پسرها این عقب افتادن را جبران می كنند. این تغییرات برای دخترها شامل قاعدگی و رشد موهای بدن و برای پسرها كلفت شدن صدا، رشد موی بدن و درآوردن ریش و سبیل برای هر دو رشد سریع جسمی است. آنها در سن ۱۷سالگی زنان و مردان جوانی هستند كه هیكل شان از پدر و مادرشان بزرگ تر است و خودشان می توانند بچه دار شوند. اما با این حال هنوز به مراقبت والدین نیاز دارند. تعجبی نیست كه با رشدی چنین سریع بعضی جوانان به ظاهرشان بیش از حد توجه نشان می دهند. ممكن است به تایید بسیار نیاز داشته باشند به خصوص اگر رشد و بلوغ آنها به سرعت دوستانشان اتفاق نیفتد. ممكن است اگر جوان و والدینش به یاد داشته باشند این تغییرات در سنین مختلفی روی می دهد كمتر نگران بشوند. به هر حال رشد، انرژی زیادی می برد و شاید به همین دلیل باشد كه به نظر می رسد جوانان زیاد می خوابند. دیر از خواب بیدار شدن ممكن است آزاردهنده باشد اما برای او خوب است. آن را به حساب تنبلی نگذارید.

تغییرات روانی

جوانان در این سن، همین طور كه قد می كشند و تغییرات جسمی دارند، جور دیگری هم فكر و احساس می كنند. روابط صمیمانه ای خارج از خانواده با دوستان هم سن و سال خود ایجاد می كنند. روابط شان داخل خانه هم تغییر می كند. والدین در این دوران نسبت به زندگی و روابط خارج از خانه از چشم جوانان می افتند. در این هنگام همین طور كه جوانان اظهار نظر خاص خودشان را پیدا می كنند كه غالبا با والدین هماهنگ نیست برای نخستین بار اختلاف نظرها هم بالا می گیرد. همان طور كه همه می دانند جوانان مدت فراوانی را با هم یا پای تلفن می گذرانند. ممكن است این رفتارها برای والدین خوشایند نباشد اما این شیوه در روند استقلال آنها بسیار موثر است. این دوستی ها بخشی از یادگیری چگونگی ارتباط برقرار كردن با سایرین و دستیابی به حس هویتی متمایز از خانواده است. نوع لباس پوشیدن و ظاهر آنها روشی برای بیان همبستگی با دوستان است اگرچه جوانان هنوز هم ارزش هایشان را از خانواده می گیرند. والدینی كه فرزندشان به سن جوانی می رسد احساس كنار گذاشته شدن می كنند و به جهاتی هم همین طور اما معمولا برای جوانان لازم است كه هویت خودشان را رشد بدهند. حتی اگر مدام بگو مگو و مشاجره داشته باشید بدانید فرزند جوانتان بسیار به شما فكر می كند. این كشمكش ها و برخوردها معمولا به خاطر شخصیت شما نیست بلكه فقط به این علت است كه شما پدر یا مادر او هستید و اگر او می خواهد به زندگی خودش بپردازد باید از شما مستقل شود. جوانان هر چه مستقل تر می شوند بیشتر چیزهای جدید را امتحان می كنند اما معمولا تشخیص می دهند كه تجربه شان كم است و وقتی كاری سخت باشد پا پس می كشند. این موضوع تغییرات سریعی در اعتماد به نفس و رفتار آنها به وجود می آورد چون یك لحظه احساس می كنند آدم بزرگ هستند و یك لحظه بعد احساس كوچكی و بی تجربگی می كنند. غمگین بودن، احساس بیماری یا فقدان اعتماد به نفس باعث می شود جوانان احساس آسیب پذیری داشته باشند اما به جای اینكه تشویش خود را ظاهر كنند رفتار عبوسانه ای از خود بروز می دهند. والدین باید كاملا خود را با همه این رفتارها هماهنگ كنند كه البته تحت چنین فشاری ممكن است خودشان هم احساس فرسودگی بكنند. جوانی هنگامی است كه آدم برای نخستین بار با سخت كوشی به دنبال شناخت دنیا و یافتن جایگاه خود در آن می رود. این كار با تجربه های جدید ممكن می شود كه بعضی از آنها ممكن است خطرآفرین یا خطرناك باشد. جوانان به دنبال هیجاناتی هستند كه درك آنها برای آدم بزرگ ها سخت است. ممكن است این فعالیت های هیجان انگیز خطرناك هم باشند. خوشبختانه بیشتر جوان ها هیجان را در ورزش و موسیقی و سایر فعالیت های پرانرژی اما كم خطر پیدا می كنند. سیگار، موادمخدر یا الكل را معمولا جوانان با گروه دوستان تجربه می كنند. اگر جوانی چنین كارهایی را به تنهایی انجام بدهد خطر بیشتری او را تهدید می كند. هشدار از طرف بزرگ ترهای جوان معمولا موثرتر از پدر و مادر است.

مشكلات عاطفی

پرخوری، خواب بیش از حد و رسیدگی بیش از حد به وضع ظاهر ممكن است نشانه های درگیری های عاطفی باشند. اضطراب هم ممكن است فوبیا و حمله های ترس ایجاد كند. تحقیقات اخیر نشان می دهد درگیری های عاطفی را معمولا حتی خانواده و دوستان هم تشخیص نمی دهند.تقریبا از هر ۱۰ جوان، چهار نفر آن چنان دچار افسردگی می شوند كه می خواهد از همه چیز و همه كس كناره گیری كنند. تقریبا از هر پنج جوان یكی فكر می كند زندگی ارزش زندگی كردن ندارد. به رغم چنین احساس قدرتمندی، ممكن است افسردگی او را دیگران احساس نكنند.

مشكلات رفتاری

جوانان و والدین شان مدام از رفتار همدیگر ایراد می گیرند. والدین اغلب فكر می كنند هر گونه كنترل یا تاثیری را بر فرزند خود از دست داده اند. جوانان می خواهند پدر و مادرشان مقررات و محدودیت های یكسان و یكنواختی داشته باشند اما در عین حال به شدت از محدود شدن آزادی و تصمیم گیری برای خودشان می رنجند. اما آیا اگر اختلاف نظرها معمولی باشد باز هم جای نگرانی هست تجربه نشان داده اگر پدر و مادرها ندانند فرزندشان كجاها می رود خطر بیشتری آنها را تهدید می كند. پس والدین هوشیار باید بدانند فرزند جوانشان كجا می رود و می خواهد چه كار بكند.

مشكلات تحصیلی

ترك تحصیل در جوانان ممكن است به علت مشكل جدایی از والدین، زندگی خانوادگی آشفته جدایی یا مرگ زودهنگام یكی از والدین یا الگوی جاافتاده در خانواده اتفاق بیفتد. بعضی ها هم آنقدر كمال طلب هستند كه از اینكه عملكرد شایسته ای ندارند سرخورده می شوند. بعضی ها هم مدرسه گریز هستند. اینها معمولا در خانه غمگین و در مدرسه ناموفق هستند و ترجیح می دهند روزهایشان را با كسانی بگذرانند كه احساسی شبیه به آنها دارند.مشكلات عاطفی معمولا روی عملكرد درسی تاثیر می گذارد. نگرانی برای كسی یا اینكه در خانه چه می گذرد تمركز روی درس ها را مشكل می كند. معمولا والدین و آموزگاران به جوانان فشار می آورند كه درس هایشان را خوب بخوانند و امتحانات را با موفقیت بگذرانند اما جوانان معمولا خودشان به این فكرها هستند و خودشان تلاش می كنند. غرزدن های بیش از حد ممكن است نتیجه معكوس داشته باشد. امتحان مهم است اما نباید اجازه داد زندگی را تحت كنترل بگیرد یا باعث ناراحتی شود. زورگویی به جوان ها هم همین نتیجه را دارد. از هر ۱۰ دبیرستانی، یكی مورد زورگویی قرار می گیرد و از هر ۲۰ نفر یكی در هفته مورد زورگویی قرار می گیرد. جوانان كوتاه قد بیشتر در معرض زورگویی هستند. اگر نگران این موضوع هستید با مسئولان دبیرستان صحبت كنید.

مشكلات با قانون

معمولا جوانان قانون شكنی نمی كنند و اگر هم بكنند پسرها این كار را می كنند آن هم فقط یك بار. اما اگر والدین مشكل قانون شكنی را موردی مهم و خاص تلقی نكنند تعداد تخلف های جوان بیشتر و بیشتر می شود. نارضایتی یا اضطراب هم به رفتارهایی منجر می شود كه سروكار جوان را به پلیس می اندازد. اگر جوانی مدام دچار چنین مشكلاتی می شود باید درباره احساساتش هنگام قانون شكنی از او سئوال كنید.

مشكل تغذیه

وزن برای جوانان موضوع مهمی است. اگر جوانی چاق باشد و برای همین او را مسخره كنند یا مدام سرزنش بشود بیشتر از خودش بدش می آید و افسرده می شود كه خود منجر به كم تحركی و بیشتر غذا خوردن می شود كه بدتر از مشكل چاقی است. رژیم گرفتن هم معمولا اوضاع را خراب تر می كند. مهم ترین مسئله این است كه جوان تایید بگیرد تا از خودش راضی باشد حالا چه چاق باشد چه لاغر. خیلی از جوانان رژیم می گیرند و خوشبختانه تعداد كمی از آنها دچار اختلال تغذیه جدی می شوند تنها یكی از هر یكصد جوان، بی اشتهایی مرضی می گیرد و یكی از هر ۵۰ جوان، پرخوری مرضی. به هر حال این بیماری ها در جوانانی كه رژیم های سخت می گیرند، خیلی كم به خودشان فكر می كنند، تحت فشار روانی هستند یا از بچگی چاق بوده اند، شایع تر است.

مواد مخدر، روان گردان ها و الكل

بعضی جوانان به سراغ تجربه مواد مخدر یا الكل می روند اما استفاده منظم از اینها در این سنین كمتر اتفاق می افتد. مصرف حشیش برای جوانان، مشكلات ذهنی به وجود می آورد و خطر ابتلا به شیزوفرنی را دوبرابر می كند. الكل مهم ترین ماده ای است كه برای جوانان مشكل ساز می شود. اگر والدین متوجه تغییر ناگهانی یا شدید در رفتار فرزند جوانشان بشوند حتما باید احتمال مصرف مواد مخدر یا الكل را در نظر بگیرند. پس پدر و مادرها باید در این زمینه ها اطلاعات كافی داشته باشند. اما اگر پدر یا مادری زمانی این مواد را مصرف می كرده باید چه جوابی به فرزند جوانش بدهد صادق باشید و خطرات این مواد را شرح بدهید و نیز تاكید كنید مواد شیمیایی كه این روزها تولید می شوند اثری به مراتب مخرب تر بر جسم و ذهن مصرف كنندگان می گذارند.

سوءرفتار

بدرفتاری جسمی، عاطفی یا جنسی ممكن است برای نوجوانان و جوانان رخ بدهد كه خود ممكن است منجر به یكی از مشكلات پیش گفته بشود. اگر چنین مشكلی در خانواده ای وجود داشته باشد حتما نیاز به مشاوره تخصصی است.

بیماری های ذهنی

كمتر اتفاق می افتد كه تغییرات رفتاری یا حالات روحی سرآغاز اختلالات جدی روانپزشكی باشد. با اینكه رایج نیست اما جنون و شیزوفرنی ممكن است نخستین بار در سال های اولیه جوانی خود را نشان بدهد. انزوای بیش از حد ممكن است نشانه شیزوفرنی باشد البته معمولا برای چنین رفتاری در این سنین توضیحات دیگری هم هست. والدینی كه نگران چنین احتمالاتی هستند باید با پزشك مشورت كنند.

شوك والدین

وقتی والدین تازه با رفتار های خاص دوران جوانی برخورد می كنند، وقتی بگو مگوها آغاز می شود و جوان بیشتر زمان خود را بیرون از خانه و با دوستان و هم سن و سال هایش می گذراند، پدر و مادرها برای نخستین بار احساس می كنند مهم ترین فرد زندگی فرزندشان نیستند. این حس ناخوشایند گذرا است ولی مدتی می گذرد تا والدین به شرایط جدید خو بگیرند. اما خبر خوب اینكه تحقیقات جدید نشان داده اغلب جوانان، به رغم رفتار هایشان، والدین خود را دوست دارند و فكر می كنند روابطشان با آنها به مرور بهتر خواهد شد.

توصیه های مهم


ممكن است اوقات خوش و فرصت هایی كه جوانان دارند باعث شود پدر و مادرها احساس پیری بكنند. قدرت جسمی آنها درست وقتی زیاد شده كه قدرت شما در حال كاهش است. ممكن است سوخت پنهان تمامی مشاجره ها و مشكلات شما حسادت باشد.

جوانان به دنبال كشف زندگی هستند اما نیاز به پایگاهی دارند كه برگردند. خانه باید جای امنی باشد كه جوان دوست داشته باشد به آنجا برگردد، جایی كه از او حمایت می شود، از او مراقبت می شود و او را مهم می شمارند.

پدر و مادر باید پیش از هر چیز بین خودشان درباره ارزش ها و مقررات اولیه به تفاهم برسند و بعد در اجرای آنها یكدیگر را پشتیبانی كنند. جوان معمولا از پدر و مادری كه مدام با هم درگیر می شوند و همدیگر را تخریب می كنند حساب نمی برد. دام متداولی كه پدر و مادرها گرفتار آن می شوند همدست شدن با فرزندشان علیه دیگری است. این كار معمولا منجر به مشكلات دائم می شود.

بزرگسالان باید چشمه پند و اندرز، همدلی و امنیت باشند. جوان باید مطمئن بشود پدر یا مادرش یك دفعه برای قضاوت، انتقاد یا یك نصیحت ساده از كوره در نمی رود. گوش دادن نخستین مهارت لازم است.

جوان هر قدر هم كه رشد سریعی داشته باشد پدر و مادر باید حامی او باشند و به همین علت باید تصمیم بگیرند كه قوانین اولیه چه باشند. درست است كه ممكن است جوان با وضع این قوانین مخالفت كند اما اینها برای امنیت او لازم هستند. قوانین باید واضح باشند و به همه افراد خانواده تفهیم شوند البته جایی كه امكانش هست باید با خود جوان هم توافق كرد. قوانین باید منطقی و محكم باشند اما آن قدر سختگیرانه نباشند كه جوان از آن زده بشود. نباید برای همه چیز قانون وضع كنید. بعضی موارد قابل مذاكره هستند و بعضی دیگر را باید به خود جوان واگذار كرد. تحریم هایی مثل منع خروج از خانه فقط وقتی كارساز است كه از قبل به آن فكر شده باشد. اگر نمی خواهید چنین كاری بكنید حرفی از آن به میان نیاورید. برعكس پاداش برای رفتارهای خوب در این بین هم اهمیت دارد.

جوانان خانواده باید در وضع قوانین خانه مشاركت كنند. آنها هم مثل هركس دیگر اگر دلیل منطقی ببینند و كارساز بودن آن را لمس كنند، بیشتر به قانون پناه می برند. اگر جوانی نسبت به قوانینی كه در خانه برای او اعمال می شود اعتراض داشته باشد حتما بعضی قوانینی كه برای خواهر و برادر كوچكش وضع شده، به نظرش مفید می آید. اگر جوان در قوانین خانه مشاركت نمی كند حتما با وضع آن از طرف شما مشكل دارد و بهتر است او را هم در این كار شریك كنید. والدین باید موضع گیری خود را انتخاب كنند. خیلی كارهایی كه جوانان انجام می دهند ناراحت كننده است همان طور كه احتمالا كارهای والدین آنها را ناراحت می كند اما همه این كارها ارزش جار و جنجال ندارند. معمولا صرف وقت برای تحسین تصمیم گیری ها یا رفتارهای شایسته و بجا بهتر است. بدترین عادت ها هم وقتی والدین به آنها عكس العمل نشان ندهند خود به خود از بین می روند.

با اینكه ثابت شده تنبیه بدنی كمكی نمی كند هنوز بسیاری از مردم گاه گاهی بچه ها را كتك می زنند. اگر چنین كاری را با جوانان هم انجام بدهید به او یاد می دهید خشونت روش پذیرفته شده ای برای حل مشكلات است و او حتما وقتی بزرگتر هم شد این روش را به كار می برد. از طرفی جوان قدرت بدنی بالایی دارد و تنبیه بدنی در این سن به چرخه دعوا و مرافعه تبدیل می شود، شما او را می زنید، او شما را می زند و همچنان ادامه می یابد.

درست است كه جوان در این سن مستقل تر شده است اما هنوز خیلی چیزها را درباره رفتارهایش از پدر و مادر یاد می گیرد. اگر می خواهید دروغ نگوید خودتان دروغ نگویید، اگر می خواهید سیگار نكشد خودتان سیگار نكشید. اگر می خواهید مهربان و بخشنده باشد خودتان این طور باشید. «آن كاری را كه می گویم بكن نه آن كاری را كه می كنم.» هیچ اثری ندارد.

اگر فرزند جوان شما آن قدر كه انتظار دارید سپاسگزار نیست نگران نباشید. خیلی خوب بود اگر این طور بود اما احتمالا تا وقتی كه خودش بچه دار نشود نمی فهمد كار شما چقدر سخت و دشوار بوده است.

گاهی اوقات تمام این توصیه ها هم كاری از پیش نمی برند و شما و فرزند جوانتان با هم نمی سازید. گاهی نگرانی ها درباره تغییرات جسمی دوره جوانی، اینكه زود اتفاق افتاده اند یا دیر شده اند، یا روابط او با دوستانش تمامی ندارند. در این جور موارد با پزشك مشورت كنید. اگر در خانواده ای جو خشونت حاكم است، والدین همدیگر را كتك می زنند، بچه ها همدیگر را كتك می زنند، بچه ها والدین را می زنند یا والدین بچه ها را می زنند حتما از مشاور خبره كمك بخواهید. هنگامی كه در تحصیل مشكلی رخ می دهد مسلما معلم ها منبع اطلاعاتی خوبی هستند. معلم شاید مشاوره تحصیلی را پیشنهاد كند. روانشناس تشخیص می دهد آیا مشكل خاصی در یادگیری وجود دارد یا نه. در موارد درگیری های ذهنی هم مشاور كمك خوبی است.
جوانانی كه بیش از چند ماه در معرض آشفتگی و اضطراب قرار می گیرند یا افسردگی، اختلال تغذیه یا مشكلات رفتاری دارند نیز معمولا به كمك حرفه ای نیاز دارند.